دیروز سه شنبه نشستی مهم میان "جان کری" و "چاک هیگل" وزیران خارجه دفاع آمریکا، با همتایان استرالیاییشان برگزار شد. پیش از انجام این دیدار، مقامات کانبرا از روابط نظامی میان استرالیا و آمریکا به ویژه طرح اعزام دو هزار و 500 تفنگدار دریایی و همچنین هواپیماهای شناسایی ایالات متحده به این کشور حمایت کرده بودند.
طرح گسترش توان نظامی آمریکا در استرالیا از سال 2012 و به ویژه پس از تعیین استراتژی نظامی واشنگتن در منطقه آسیا و اقیانوسیه قوت گرفت. این طرح در کنار اهداف جانبی همچون فروش گسترده تسلیحات به کشورهای آسیایی یک هدف اصلی دارد و آن مهار چین و جلوگیری از گسترش توان نظامی و اقتصادی آن است.
پیش از سفر وزیران دفاع و خارجه آمریکا به آسیا و اقیانوسیه، "باراک اوباما" رئیس جمهور این کشور، در واشنگتن میزبان رهبران 50 کشور آفریقایی بود. در همین رابطه اوباما در دومین روز از نشست رهبران آمریکا و آفریقا از تصمیم واشنگتن برای سرمایه گذاری 33 میلیارد دلاری در قاره سیاه خبر داد. این سرمایه گذاری در راستای مقابله و رقابت با چین و اتحادیه اروپا که حضوری گسترده در آفریقا دارند انجام می شود.
به موجب برنامه های آمریکا، واشنگتن 12 میلیارد دلار در بخش برق کشورهای آفریقایی، 14 میلیارد دلار در حوزه تجارت و هفت میلیارد دلار نیز برای توسعه صادرات کالاهای آمریکایی به آفریقا اختصاص می دهد. اوباما در سخنرانی خود به صراحت اعلام کرد که بازرگانان آمریکایی می توانند به رقیبی سرسخت برای تجار چینی و اروپایی در آفریقا تبدیل شوند. رئیس جمهور آمریکا در ادامه عنوان داشت که کشورش از هر گونه برنامه ای برای توسعه آفریقا استقبال می کند و همانند کشورهای دیگر فقط به دنبال خارج کردن منابع طبیعی کشورهای آفریقایی نیست.
در حال حاضر میزان تبادلات تجاری چین با کشورهای آفریقایی دو برابر مبادلات تجاری آمریکا با این کشورهاست و از همین رو پکن بزرگترین شریک تجاری قاره سیاه محسوب می شود.
آمریکا پیش از این و در سال 1391 اعلام کرده بود که در نظر دارد سپرهای موشکی جدیدی در آسیا و خاورمیانه و همچنین هواپیماهای جاسوسی خود را در جزایر استرالیا در اقیانوس هند مستقر کند تا نظارت بهتری بر چین داشته باشد.
هند و استرالیا پایگاه های جدید ضد چینی
آمریکا از گذشته دور در کشورهایی همچون کره جنوبی و ژاپن حضور نظامی دارد اما برای تقویت نظارت خود بر چین نیاز به پایگاه های جدید دارد که با توجه به وضعیت منطقه و استراتژی خاص واشنگتن، هند و استرالیا بهترین وضعیت برای تشکیل این پایگاه ها دارند. از همین رو چاک هیگل در هفته گذشته به دهلی سفر کرد.
در این دیدارها یکی از مهمترین مواردی که وزیران دفاع آمریکا و هند درباره آن توافق کردند افزایش امکان همکاری های دفاعی بود و واشنگتن و دهلی در سفر دو روزه هیگل به هند درباره راه های افزایش این همکاری و قدرتمندتر کردن آن به توافقاتی دست یافتند.
البته پیش از هیگل، سناتور "جان مک کین" از اعضای جمهوری خواه سنای آمریکا نیز به هند سفر و در مورد عقد قراردادهای دفاعی و نظامی با مقامات دهلی گفتگو کرده بود.
دلیل سفر مقامات آمریکایی به دهلی تصمیم دولت جدید هند برای نوسازی و تقویت توان نظامی این کشور است. این تصمیم فرصتی مناسب برای آمریکا به وجود آورده تا حضور خود در نزدیکی مرزهای چین را افزایش دهد. آمریکا از سال 2010 میلادی استراتژی نظامی خود را بر پایه کنترل چین و افزایش حضور در آسیا بنا نهاده و از همین رو برای محدود کردن پکن از هر فرصتی استفاده می کند.
افزایش شمار نظامیان در کشورهای شرق آسیا به بهانه حمایت از همپیمانان در مقابل تهدیدات کره شمالی، دامن زدن به تنش های مرزی میان چین و دیگر کشورهای حوزه دریای چین و حمایت از مواضع این کشورها، حمایت از بودائیان تبت و همچنین جریانهای خاص در سینکیانگ همگی مواردی هستند که آمریکا برای مقابله با چین به آنها دست می زند.
استرالیا نقطه امید آمریکا
در برنامه های آمریکا برای مقابله با چین، نام استرالیا به عنوان کشوری دیده می شود که آمریکا در نظر دارد حتما حضور نظامی خود در آن را تقویت کند تا بتواند نظارت بهتری را بر چین داشته باشد.
چین دست کم به فرصتی چهل یا پنجاه ساله نیاز دارد که تبدیل به قدرت اول و تأثیر گذار جهانی شود. اما اینکه آمریکا چنین اجازه ای به چین خواهد داد یا نه و در نیمه راه آن را متوقف خواهد کرد، به درستی روشن نیست. آمریکا از هم اکنون در استراتژی جدید نظامی اش، محاصره چین را در نظر گرفته است. مخالفت چین با استراتژی جدید نظامی آمریکا با درک همین احساس محاصره شدن است. البته آمریکا از مسائل محلی در شرق آسیا و اختلاف چین با برخی از کشورها بهره می گیرد و در نظر دارد که اتحاد نظامی قوی بین آمریکا، ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و برخی از کشورهای عضو اتحادیه آ، سه، آن و حتی فراتر از آن با هندوستان به وجود بیاورد تا با قدرت طلبی احتمالی چین بتواند مقابله کند.
در همین رابطه و در سال 2011 آمریکا توافق نظامی جدیدی را با استرالیا برای اعزام ناو های جنگی، جنگنده ها و 2500 تفنگدار دریایی به شهر داروین استرالیا، در نزدیکی چین ، به امضا رساند. این پایگاه تازه ترین پایگاهی است که در شبکه پایگاههای زنجیره ای آمریکا، در عرصه جهانی جای گرفته است. این اقدام آمریکا نخستین گسترش نظامی آمریکا در منطقه اقیانوس آرام بعد از جنگ ویتنام است.
دلایل اهمیت استرالیا
استرالیا کشوری است توسعه یافته در نیمکره جنوبی. این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور پهناور دنیا است. این کشور دارای مرز خاکی با کشور دیگری نیست و دور آن را از شرق، اقیانوس آرام، از جنوب اقیانوس منجمد جنوبی، از غرب اقیانوس هند و از شمال چندین دریا و خلیج در بر گرفته است.
بیش از پنجاه درصد تولید ثروت جهان در کشورهای حوزه اقیانوس آرام متمرکز شده است. آمریکا و چین در دو سوی اقیانوس آرام در محور قرار دارند ولی کشورهای مهم دیگری هم در قاره آمریکا و هم در قاره آسیا وجود دارند که در تولید ثروت نقش مهمی را ایفا می کنند.
برزیل و کانادا در قاره آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا در آسیا و اقیانوسیه از اقتصادهای مطرح هستند. از این رو می توان گفت هم زمان با جابجایی مرکز ثقل تولید و ثروت از حوزه اقیانوس اطلس، که سواحل شرقی آمریکا را با اروپا پیوند می داد، به شرق آسیا، به تدریج از اهمیت حوزه اقیانوس اطلس کاسته می شود و حوزه اقیانوس آرام جای آن را می گیرد.
توجه استراتژی جدید نظامی آمریکا به شرق آسیا، ناشی از همین جابجایی مرکز ثقل قدرت و ثروت است. تلقی آمریکا این است که قرن بیست و یکم نیز قرن آمریکا است و این نقش را با بازیگران جدید آسیایی باید ایفا کند. انتقال مرکز ثقل توجه آمریکا از اروپا به شرق آسیا در محاسباتی پیچیده تر و دقیق تر صورت می گیرد.
داستان تقابل از کجا آغاز شد؟
تقابل و تنش های موجود میان آمریکا و چین از چند سال قبل آغاز شده که مهمترین عامل آن سیاست های خاص اقتصادی چین به ویژه در امر صادرات و پایین نگه داشتن ارزش یوآن در برابر دلار بود که همین امر باعث شده بود چین سالانه در معامله با آمریکا صاحب چندین میلیارد مازاد تجاری شود که همین امر رفته رفته منجر به بروز تنش میان دو کشور شد.
علاوه بر آن افزایش سالانه بودجه نظامی چین و برنامه های دفاعی این کشور عاملی بود که موجب هراس آمریکاییها شده بود. آمریکا در سالهای اخیر گزارش های متعددی درباره توان نظامی چین منتشر و درباره آن ابراز نگرانی کرده بود. برای مثال وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در گزارشی هدفمند از توسعه ارتش چین خبر داده و اعلام کرد: پکن به بهانه مقابله با تایوان در حال آماده کردن ارتشی است که توانایی حمله به آسیا تا گوام (غرب اقیانوس آرام) را داشته باشد.
پنتاگون در گزارش سالانه خود به کنگره آمریکا اعلام می کند: ارتش چین سرمایه گذاری در بخش های سلاح هسته ای، موشک های دوربرد، ناوهای هواپیمابر و جنگ سایبری را افزایش داده است. به گزارش وزارت دفاع آمریکا، توازن قوا در شرق آسیا هم اکنون در حال تغییر و بر اساس میل چین است.
همانگونه که اشاره شد افزایش بودجه نظامی چین ( بودجه نظامی چین فقط طی دو سال،24 درصد رشد داشته است ) سیاست های تجاری پکن و عوامل دیگری چون فعالیت بیش از حد سایبری چین و ادعای آمریکا مبنی بر جاسوسی سایبری پکن از ایالات متحده موجب شد تا آمریکا در سال 2012 تمرکز نظامی خود را از خاورمیانه به مرکز آسیا و مرزهای چین متمرکز کند.
بر همین اساس بود که در ابتدای سال 2012 "باراک اوباما" با حضور در وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به طور رسمی سند راهبرد دفاعی این کشور را منتشر کرد؛ خط مشی که بر پایه آن ایالات متحده باید توانایی خود را برای پیروزی در یک جنگ حفظ کند و همزمان این ظرفیت را داشته باشد تا مانع رسیدن دشمن به اهداف خود در یک منازعه دوم شود.
نتیجه
تردیدی نیست که در استراتژی نظامی جدید آمریکا کشوهای زیادی در شرق و جنوب شرق آسیا به صورت میزبان ارتش آمریکا در خواهند آمد که این امر برای چین در آینده مشکل ساز خواهد شد. آمریکا طرح هایی برای حضور مؤثرتر نظامی در شرق آسیا دارد و از کشوری نظیر سنگاپور تا اندونزی، مالزی، ویتنام و تایلند، نیوزلند و استرالیا حضور نظامی خود را تقویت خواهد کرد. در عین حال آمریکا از نگرانی ژاپن از قدرت گرفتن چین در شرق آسیا بهره خواهد گرفت تا این کشور را در کنار کره جنوبی و استرالیا در اتحادی نظامی با خود نگه دارد.
و اما در پاسخ به چنین روندی علیه امنیت ملی چین، این کشور به احتمال زیاد درصدد یارگیری و متحدانی در سایر مناطق حساس جهان نظیر خاورمیانه و جنوب آسیا برخواهد آمد. این سیاست چین احتمالا به کشورهایی که با آمریکا مشکل دارند کمک کند که فضای حیاتی جدیدی برای خود به وجود آورند .چین می تواند در محور جهان چند قطبی قرار گیرد و از شکل گیری جهانی با یک قدرت واحد جلوگیری کند. امری که نه تنها به سود این کشور، بلکه به سود سایر کشورها نیز خواهد بود.
----------------------
عبدالحمید بیاتی
نظر شما